Intact, for a closer look at irans current in international policy, please stay with us on this special edition of the 10day fadge celebrations. In continuation of its sovereign Foreign Policy, iran has adopted the look east policy. Some believe that this change of direction to the east contradicts the slogan of neither east nor west. But in reality, this approach does not represent a radical break with past iranian strategic thinking. From the outset of the Islamic Revolution of 1979, iran has always been orientated more towards east than west, by both necessity and design. Faced with the economic consequences of western containment policies. In february 2018, leader of the Islamic Revolution, ayatollah sayid ali homani and the establishment resurrected irans look east policy, which originated in response to western sanctions. Between 2005 and 2013 and is directed at primarily improving ties with russia, china and india. Ly, moscow, beijing and new delhi now appear more flexible in balancing their geoeconomic interests between the us and iran. The three countries are likely to use their cooperation with iran as leverage in their respective bilateral relationships with the United States administration. Irans Foreign Policy decisions and National Security principles can be explained by four factors one, a constitutional mandate that limits president ial power in Foreign PolicyDecision Making. Two, the countrys prioritization of National Security over other Foreign Policy interests. Three, the wests ongoing attempts to isolate iran and the need to keep pushing back, and four, the need for irans leadership to maintain domestic order. The Islamic Republics constitution places true Decision Making power in the hands of the leader. Two constitutional sections, articles 110 and 122 to 126, illustrate the point. Article 110 specifies that the determination of macronational policies of the Islamic Republic of iran is the first duty and power of the leader. The second is the supervision over proper execution of the macro policies of the state. Articles 122 to 126 of the constitution. Stipulate that the president must execute laws of the state, so the states political mechanisms and the decisionmaking operators are constructed in such manner as to ensure that the ultimate Decision Making authority in all Strategic Policies of the state is the office of the leader. Consistently, individuals who share the leaders world view staff the upper echalon of irans military and security of operators and this group often supports. Foreign policy and National SecurityDecision Making any economic constraint can pave the way for the pursuit of multilateralism in Foreign Policy. Sharing borders with 15 other countries provides iran with ample opportunities to take a leap in trade and production and effectively neutralize the impact of economic sanctions. To find out what the government currently is doing about that. Lets see what our guest has to say about that. Our guest on this special edition of the 10 day. Fach celebrations is a professor of Political Science at allame tabotaba university and an analyst on international issues. He is the head of the nur institute for strategic studies, a center for conducting theoretical and applied studies and researchers in the field of the islamic world. He accepted our invitation to share his thoughts in the museum of the Islamic Revolution and holy defense. First of all, i would like to thank you for coming to the program. Irans Foreign Policy after the. Islamic revolution in 1979, what is your opinion . Has irans Global Status been promoted or on the contrary, has it become more isolated . کلی می تونیم سیاست خارجی معاصر ایران را به دو مرحله تقسیم کنیم یک مرحله قبل از انقلاب اسلامی هست در طی مثلاً حدود ۵۰ سال ۶۰ سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و یک مقطع هم مقطع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در این دوره چهل و چند سال هست قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هیچ کسی تردید نداره که ایران به عنوان بخشی از بلوک آمریکا در جهان عمل می کرد و از نظر نظامی ما ادامه ساختار نظامی ناتو بودیم و در منطقه خودمون هم تشکیل دهنده ابتدا پیمان بغداد بودیم و بعد هم که پیمان بغداد با خروج عراق منحل شد ما به پیمان سنتو پیوستیم و در واقع محور جنوب غرب. آسیایی پیمان ناتو بودیم و این هم در واقع وضعیت انتخابی ما نبود بلکه به ایران تحمیل شد و محمددرضا پهلوی این را در واقع پذیرفت و سلطه ناتو و سلطه غرب و به خصوص سلطه آمریکا بر سیستم سیاسی اقتصادی امنیتی اجتماعی فرهنگی علمی تکنولوژی که ایران هم به گونه ای بود که عملاً ایران در واقع به عنوان یک زائده به عنوان یک مجموعه در واقع متصل شده و مدغم شده در اون ساختارهای کلی ایفای نقش می کرد شما اگر خاطرات آقای اسدالله علم را که در یه دوره طولانی جزء شخصیت های درجه اول ایران. درجه وابستگی ایران و درجه تحکم غرب نسبت به ایران به گونه ای که در یک در واقع صحنه میگه که شاه جلوی مادرش قدم میزد و مرتب نفرین می کرد و می گفت مرده شوی این سلطنت رو ببره مادرش. و جنگنده های ایرانی را از پایگاه ها به همراه خلبان هاشون منتقل کردن به ویتنام و این ها دارن در اونجا ایفای نقش می کنن در حالی که حتی به من که پادشاه ایران هستم اطلاع ندادن که همچین کاری دارن میکنن این در واقع سطح و حجم وابستگی ایران را به اونجا نشون میده. و لذا آمد سیاست و شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی را مطرح کرد این در اون فضایی که جهان عملاً به دو بخش تقسیم شده بود یه بخش شرقی بود که با محوریت شوروی ها در دنیا ایفای نقش می کرد و یه طیفی از کشورها در اروپا در آسیا در آفریقا با این در واقع جریان جهانی همراه بودن. و اصطلاحاً بهشون بلوک شرق می گفتن حالا هر کجا که بودن میشدن بلوک شرق یه بلوک هم بلوک غرب با محوریت آمریکا بود که بخش بزرگی از جهان را این ها تحت سیطره و تویول خودشون داشتن و این ها سیطره هاشون و حکمرانی هاشون هم از جنبه های مختلف با منافع ملی و با مصالح ملی کشورها و دولت ها نوعاً در تضاد بود یعنی هم در حسیس. اقتصاد هم در حیث امنیت نظامی هم در حیث فرهنگی هم در حیث سیاسی و حتی در حیث تکنولوژیک خب این تغایری وجود داشت بین مصالح ملت و اون چیزی که در این بلوک ها تنظیم میشد و کارگذاری میشد خب در اینجا انقلاب ایران آمد شرار نه شرقی نه غربی داد نه شرقی نه غربی به معنای جنگ نبود که ما بگیم این در واقع نه شرقی نه غربی یک جنگی با جهان بود نه این بود که ما یه راه سومیم در جهانی که دو مسیر مشخص شده ما مسیر سومیم و انقلاب اسلامی آمد به عنوان مسیر سوم خودش را. مطرح کرد خب این شعار در واقع به ما این امکان رو می داد که ما بتونیم پایه گذار یک جریان سومی در سطح جهان باشیم و در واقع بتونیم بدون اینکه تابع یکی از این بلوک ها باشیم مرابدات و موقعیت های جهانی خودمون را به نوعی داشته باشیم خب شروع کردیم یه مقطع مواجه با جنگ شدیم خب جنگ دست و پای مارا تا حدود زیادی بست بعد از جنگ ایران تازه حرکت خودش رو شروع کرد. و برای ایران فرصت های پدید آمد مثل فروپاشی نظام شوروی فروپاشی کمونیسم فرصت هایی مثل موقعیت هایی که بعد از سال ۲۰۰۰ در سطح منطقه پیش آمد و ایران تونست با همون اصول نه شرقی نه غربی و در این حال با همون مرابضه فعال با جهان یک جبهه ای را سامان بده و امروز ما در واقع ایران را صاحب یک جبهه می شناسیم یعنی. یعنی ایران هست عراق هست سوریه هست لبنان هست فلسطین هست یمن هست بعضی از کشورها در آمریکای لاتین هستند مجموعه این ها یه جبهه سومیست در سطح دنیا و جالب این هست که ما امروز در واقع جبهه دوم هستیم یعنی یک جبهه فروپاشید در نظام دو قطبی یه جبهه موند به نام جبهه غرب با محوریت آمریکا یک جبهه سومی که آمده اینجا دیگه شده جبهه دوم جبهه انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت و ما داریم در واقع مسیر خودمون رو میریم شما الان نگاه کنید اون جبهه غرب علیه جمهوری اسلامی در طول این ۴۰ سال به هر اقدامی که در جهت تضعیف جمهوری اسلامی ضرورت می دیده متوصل شده و از تحریم ها از اتهام پراکنده. ها از فشارهای شدید تبلیغاتی از اقدامات خرابکارانه از تشویق شورش و اختشاشات تا جاسوسی ها نفوذها و امثال اینها در واقع یک سلسله فعالیت های عظیمی را به صورت متداوم نه یک مقطع علیه ایران وارد کردن اما ایران تونسته امروز هم باشه در وسط صحنه و امروز هم ما هنوز با عنوان یک کشور مدعی در صحنه داریم عمل می کنیم بنابراین ما هستیم موفق شدیم بقای ما علامت موفقیت ماست و ضمناً کشور رو هم جمهوری اسلامی تونسته اداره کنه و درسته مشکلاتی هم وجود داره که همه دنیا مشکلات دارن شما حتی همون آمریکایی ها که تمام دنیا رو میمکن نگاه کنید مشکلات دارن اینطوری نیست که الان اونجا یک جزیره با ثبات امن پر. رونق باشه و بقیه دنیا مشکل داشته باشن نه کل دنیا مشکلاتی داره ما هم داریم ما هم مشکلاتی داریم بخشیش تحمیلیست بخشیش هم برمی گرده به کارکردهای خود ما که بایستی اینها را دقت کنیم و در داخل بتونیم بهتر و بهتر عمل بکنیم. Values that elevated irans status internationally and brought sovereignty for iran. In contrast, during the pahlavi era, iran sometimes sided with the british, sometimes with hitlers nazi germany, and sometimes with the United States, although these acts didnt serve the interest of the country by any means, except for wasting the nations resources. Analyzing the Foreign Policy of the pahlavy regime, its noticeable that back then iran also had a constant fear the soviets in the north, and this somehow played role in the policies and strategies of pahlavis foreign relations. After all, Muhammad Rizah became king of iran a time when parts of the country were still under effective soviet control in the north and British Occupation in the south, and iran status had diminished to a degree that the new king was easily overlooked in his own country. At a conference of soviet, american and british leaders in tehran at the end of the second world war, the shah learned of the presence of. Joseph stellen, Franklin Roosevelt and Winston Churchill after their arrival. However, contrary to the political and ceremonial hierarchy at the time, the shah personally visited churchill at the British Embassy. Accordingly, in the early years of his rule, Muhammad Riza was so weak that he needed the 1953 coup by the us and uk to overthrow the democratically elected Prime Minister muhammad musad in order to survive the domestic political appeaval and remain. Subsequently, irans long border with americas cold war rival, the soviet union, and its position as the largest, most powerful country in the oil rich persian gulf, made iran a. Of us Foreign Policy in the middle east, and years later, during a 1972 visit to iran, nixon took the unprecedented step of allowing the shah to purchase any conventional weapon in the United States arsenal in the quantities the shah believed necessary for irans defense. As a result, the United StatesIranian Military cooperation deepened when the shah allowed the us to establish two listening posts in iran to monitor soviet. Missile launches and other military activity, and the west continues to treat the Islamic Republic and iranian nation with hostility and arrogance. Therefore, unless unexpected events occur and a paradigm shift emerges, irans National Security policy, neither direct confrontation nor normalization with the west, will remain the same, and iran will continue to expand on the look east policy. Does the neither east nor west . و این تصمیمشون هم خیلی تصمیم به موقع و منسجم و محکمی هم نبود یعنی در روزگاری که آلمان ها داشتن می تاختند در اروپا و در سرزمین های روسیه و بعضی جاهای دیگه دولت ایران یک وضعیت روشنی در رابطه و جنگ نداشت بعد که تازه دوره عفول شروع شد یه دفعه رضاشاه یادش آمد که به اصطلاح گویا باد به پرچم آلمان میوزه رفت جبهشو عوض کرد و یا مثلاً در یه مقطعی شاه آمد و جبهشو از انگلیس به آمریکا تغییر داد یه تغییراتی رو تو این دوره ها ما شاهد بودیم این تغییرات در واقع تغییر در وابستگی نبود تغییر در جبهه بود یعنی از یه جبهه ای به یه جبهه دیگه و لذا برای ایران واقعاً هیچ نفعی نداشت شما چه نفعی داشت وقتی که شما با نهضت نفت آمدید نفتتونو ملی کردید از دست انگلیس خارج کردید بعد چند ماه بعد یعنی در یک دوره کوتاه سال ۱۳۰۰ و ۳۴ یعنی فاصله ۱۳۰ و ۲۹ که نفت ملی اعلام شده تا ۱۳۲۴ که ما رفتیم عضو کنسوسیوم آمریکایی شدیم و در واقع وارد یک شرکتی شدیم که البته اونجا. انگلیسی ها هم بودن بخش عمده دست آمریکایی هاست خب این فایده ش چی بود برای ما مگر ما با الف نون و گاف و لام و یا و سین مشکل داشتیم که تشکیل دهنده کلمه انگلیس باشه نه ما با اساس اینکه در واقع دشمنان ایران یا اصلاً که یک کشور خارجی ولا دشمن نباشه بخواد بر منابع ما تسلط داشته باشه با این مسئله داشتیم و این کارهای که در دوره شاه در جهت تغییر جبهه می شد هیچ کمکی به عبور ایران از مرحله وابستگی و اینکه از زیر سیطره بخواد خارج بشه انجام نمیداد یک مغالطه یا یک مصامحه ای درباره بحث نه شرقی نه غربی را ما شاهد هستیم که بعضی ها اینطور وانمود می کنن که سیاست های فعلی ایران که گسترش مناسبات شرق هست این در واقع نفی کننده سیاست سنتی نه شرقی نه غربی ایران هست من میخوام این رو یه مقدار توضیح بدم میخوام بگم که ما در اونجا چی می گفتیم ما می گفتیم که ما عضو باشگاه بلوک نمیخوایم باشیم و خودمون یه بلوک خواهیم بود الان آیا ما وقتی با چین با روسیهه وارد صحبت میشیم به عنوان بخشی از بلوک اونها وارد صحبت میشیم یا عنوانی که ما خودمون صاحبه بلوکیم و میخوایم با دنیا رابطه داشته باشیم وارد گفتگو میشیم اینی که ما را در پیمان مشترک جمعی شانگهایی که یک بلوک اشتراکیست از مسائل اقتصادی یعنی کشورهایی در اونجا به صورت مششا عضون در یه سازمان و یک نهاد و این یک رئیس نداره که بقیه در رابطه با اون کسی می خواد عضو بشه. تنها کفایت نمی کنه که مثلاً چین بگه که فلان کشور عضو باشه یا نباشه یک در واقع باش